زندگی جنگ مرگ و دیگر هیچ

اندکی پس از سقوط هواپیمای اکراینی جنگ روانی علیه ایران مثل همیشه شروع شده

خبری که معلومه دروغه باز ما رو به جون هم انداخته، امنیتمون تن و روانمون رو گرفته

ذهن ما ایرانی ها شده جولانگاه کفتارها و روباه ها شده میدون میوه تره بار شده میدون جنگ دو دولت متخاصم که یکی زورش خیلی خیلی بیشتره

خسته ام خسته از بحث کردن با همه خسته از متهم کردن همدیگه خسته ام از این فکر

و من دلم نمیخواد زنده باشم دیگه زندگی کردن به این استرس و درد نمی ارزه به اینکه سر بدیهی ترین چیزها باید بحث کنی به اینکه هیچ چیزی صاحاب نداشته باشه به اینکه سر همه چی دعوا باشه به اینکه ارزش نداشته باشی

کاش تا وقتی زنده ام ببینم اون روزی رو که شهرهای اروپایی نا امن شدن تو آمریکا دوباره جنگ داخلی شده ببینم اون روزی رو که همه شون همدیگه رو میدرن دوباره نژادپرستا و راستای افراطی بیان سر کار ببینم این صلح های دوزاری که بهاش چاپیدن و بیچاره شدن ماهاس از بین رفته و خون همدیگه رو می ریزن

**

دلم میخواد همه رو دور هم جمع کنم برای یه کار شاد دیدن همدیگه گفتن و خندیدن 

خیلی وقته تو فکرم هست

نظرات 1 + ارسال نظر
0_0 پنج‌شنبه 26 دی 1398 ساعت 21:46

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت.

همرهی نیست اصلن
شما؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد