بحران امر عرفی 2

تلویزیون در این ایام کلیپهای کوتاهی از سعید حدادیان پخش میکند که در مورد مداحی هایش، مداحی کردن، ساختن نغمه ها و ... توضیح میدهد.

و این آدمی که هییییچ نمیفهمد از موسیقی با افتخار توضیح میدهد که چگونه روی ملودی یک آهنگ ترکی معروف (فکر کنم شور امیروف، که شعر فارسی پاییز آمد یا دامن کشان بر رویش گذاشته اند و معروف است) یک شعر دیگر سوار کرده. "چون مردم دوست دارن!" هم علت کار آقاست. یک مداحی دیگر هم ازش پخش شد در برنامه ای دیگر، که روی ملودی چوچه لر (آن آهنگ ترکی که توی فیلم مارمولک هم هست) شعری گذاشته.

وقتی ارتباط مردم را با گذشته شان قطع می کنی و خودت هم درک و خلاقیت نداری که معیارها را بفهمی، آخر کارت همین میشود که از روی نغمه های ساخته ی دیگران کپی کنی. حالا یکی از روی ملودی های کهنه تر و سنتی تر، یکی از روی ملودیهای جدیدتر و مدرن تر.

زبان موسیقی غنی اقوام ایران را قلع و قمع کرده اند، که در آن هر نغمه ای و هر حسی جایگاهی داشته، برای هر روزی و هر مناسبتی موسیقی مخصوصش ایجاد شده بوده. حالا به خنسی خورده اند، بی شعورها...


بحران امر عرفی در جمهوری اسلامی

در جریانات موسیقی کشور پیش از انقلاب گروه های مختلفی بودند. گروهی که دنبال بازآفرینی در فضای موسیقی سنتی بودند (که به چاووش ختم شدند). گروهی که در همان فضای سنتی زندگی می کردند (بیشتر برنامه های گلها). گروهی موسیقی سنتی را ناکافی میدانستند و به سمت تولید ترانه ها رفتند. و البته مثل همیشه گروهی نیز موسیقی مصرفی تولید می کردند. و البته جریاناتی دیگر هم بودند. ما الان به همه ی آن میراث با شوق و حسرت نگاه می کنیم و لحظاتمان را با آنها سپری می کنیم با اینکه خود آن گروه ها سایه ی هم را با تیر می زدند. به خاطر اینکه در سطوح مختلف فرهنگ کار می کردند و همه ی این سطوح مختلف با هم فرهنگ را می سازند.

بعد از انقلاب همه قلع و قمع شدند و بعد از سالها دوباره بازگشتند اما اینبار به خاطر قطع ارتباط با گذشته با نسبت های نادرست برگشتند. می بینیم که موسیقی مصرفی جای همه چیز را اشغال کرده و طبق نظریه ای کم کم نفوذ می کند به لایه های عمقی فرهنگ (نوحه هم جزء موسیقی مصرفی است!) زبان موسیقی یک مردم، لایه لایه است لایه های عمیق و سطحی دارد. و همه ی اینها یک دستور زبان دارند که پیوند لایه ها را حفظ میکند و فرهنگ را دوام می بخشد. سطحی ترین لایه البته موسیقی مصرفی است چیزی که بیشتر از همه قلع و قمع شد. و حالا به شدیدترین شکل برگشته و امواج تخریبش صدا و سیما را هم نابود کرده...

می بینیم که برخورد سطحی و ساده انگارانه با امر عرفی (عمومی و سطحی و غیر عمیق مثل موسیقی عزا و عروسی، فیلم خانوادگی و دورهمی، کافه و پارک، و ...) و همه چیز را ایدئولوژیک و سیاسی کردن (در حالی که دین برای امر عرفی هم برنامه هایی دارد و آن را از بین نمیبرد) منجر به بازتولید شکلهایی فجیع تر از آنچه از بین رفته می شود (موسیقی و فیلمها و کتابهای مصرفی که افتضاحند، مصرف و زباله و محیط زیست، از بین رفتن آیینهای محرم و ...)

به نظر من یکی از اصلی ترین بحرانهای جمهوری اسلامی همین چالش در امر عرفی است. چیزهایی که قلع و قمع شدند بدون توجه به عمق ارتباطشان با هویت ها فلسفه ها و ارزشها، و میزان ضروری بودنشان در زندگی سالم جامعه. در تقریبن همه ی زمینه های عرفی از هرچیزی که ناپسند از منظر صاحبان قدرت باشد (البته خودشان فکر می کنند غیر دینی/ غیر شرعی/ غیر انقلابی/ضد نظام است) ممانعت به عمل می آید. و بعد در طول چندسال به بدترین فرم ممکن، در نامناسبترین جایگاه ممکن و در بی ارتباطترین وضعیت با بقیه ی امور بازتولید می شود.

خواب دیشب

بخشی از خواب دری وری دیشب این بود که داشتم توجه به دختر ازدواج کرده رو به خودم جلب می کردم  I was hitting on a married girl.

الحق که مایع تاسفم

یه بخشیش هم این بود که یه آدم سبیل کلفت با قمه دنبالم می کرد!

دل درد قبل امتحانی

امشب سخت‌ترین  کار  جهان  رو کردم