تردید

از لحظه ای که تیتراژ شبی که ماه کامل شد رفت، تا الان درگیر "تردید" ام و متنفرترم از همیشه ازش

آدم مردد بدبخت تر از آدم مطمئنیه که داره با صد کیلومتر سرعت میره ته دره. چون آخرش جاش همون ته دره اس و در طول راه هم عذاب کشیده! اون حداقل از مسیرش لذت برده

مثل عبدالحمید، یا مثل عمر سعد. الان قشنگ  حس میکنم  تردید چجوری وجودشون رو داغون کرده، نوسانیشون کرده، واقعیت رو با وهم قاطی کرده براشون، تهش هم سند بدبختشون امضا شده با یه دست لرزون.

این تردیده؟ ندونستن درست و غلطه؟ یا شک داشتن تو انجام غلطه؟ وجدان درده؟ کج فهمیه؟

چیه این کوفتی آخه...

نظرات 1 + ارسال نظر
مه:دی یکشنبه 5 خرداد 1398 ساعت 15:36

دقیقا به همین تاریخ مطلبی به نام تردید نوشتم ولی اسمش رو عوض کردم به علی اصغر

زهی شرف واقعن :))

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد