شرع و فقه و قانون

معنای متداول "قانون" (که طبقه متوسط به بالا میفهمیمش) ساخته و پرداخته ی روشنگری و مدرنیته است و یعنی قرارداد اجتماعی. و پر واضح است که با شرع و فقه (چیزی که "خدا" یک وجود غیر انسانی آن را گفته!) با قانون فرق می کند از نظر معنا و از نظر کارکرد!

قانون در معنای متداول در جهانی ساخته شده که خدا رو گذاشتن کنار، و شرع یا فقه (به نظر من دو تا اسمن برای یک پدیده) در فضایی شکل گرفتن که اصل حرف خدا بوده. قانون کاملن معلومه کجا فردی و کجا اجتماعیه و نسبت مشخصی با آزادی و امنیت و عدالت و اینا داره (همه در معنای متداولشون که این معناهای متداول همه حاصل مدرنیته اس) و در حالی که شرع و فقه اصلن اینجوری نیست.

حالا ببین چه بلبشویی میشه وقتی یک معنایی رو میریزی تو قالب ساخته شده برای معنایی دیگه (که یعنی نظام حاکمیتی و سازمانها و نهادها و قوا!) 


پ.ن: در واقع جوابی است به پستی در اینستا

پ.ن2: یه آقایی هم حرفی زده که راه عدالت خواهی از زدن انقلاب و نظام و قوانین و اینا نمیگذره که کاملن معلومه نمیفهمه داره چی میگه :)) کی خواست نظامو بزنه مومن؟

نظرات 1 + ارسال نظر
مه:دی دوشنبه 5 آذر 1397 ساعت 01:25 http://delgoyehayema.blogfa.com

این نوشته خیلی قوی بود.
هم از چفت و بست منطقی اش و هم از جهت بیان که خوب تونسته بودی بیان کنی منظورت رو.
اما چرا هیچ وقت شفاهی در مورد این مسائل با من بحث نمی کنی؟
یه جورایی یه جنبه هایی از وجودته که من زیاد ندیدمش. حتی نمی دونم منشأ این نوشته ها کجاست و در واکنش به چه مسائلیه

ممنون از حسن نظرت
چشم صحبتم میکنم :دی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد