بیت هایی از سلطان غزل

بیایمت که ببینم کدام زهره و یارا
روم که بی تو نشینم کدام صبر و جلادت

مرا هرآینه روزی تمام کشته ببینی
گرفته دامن قاتل به هر دو دست ارادت

اگر جنازه سعدی به کوی دوست برآرند
زهی حیات نکونام و رفتنی به شهادت

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد