آرمان رهایی

عصری داشتم فکر می کردم که خیابان آزادی رو نمیشه یک طرفه رفت. این تلقی که دین رو کاملن شخصی کنن و محدود به چاردیواری منزل کنن، اساسن تلقی درستی نیست چون هستی ما هستی محدود به چاردیواری نیست و از اون طرف بالاخره همونطور که جمعی از آدمهای غیر مذهبی (به تعبیر عرفی) آداب و ادبیات و فرهنگ خودشونو دارن و حضورشون در یک محیط اتفاقاتی رو می نشونه بر آن محیط، بالعکسش هم هست. یه همچین چیزایی.

بعد این سوال پیش اومد که پس چی میشه این جاده یکطرفه عمل می کنه و معمولن مذهبی ها کوتاه میان؟

الان به این فکر رسیدم که اساسن تعبیرات معمول از آزادی، اساسن از مخالفت با دین (اجتماعی) و عقب نشوندن اون شروع شده و بنابراین دو طرف این جاده جایگاه برابری هیچ وقت نداشته اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد