درباره ی موسیقی ایران

مهمترین وجه از موسیقی ایران به نظر من مردمی بودنش است. ببینید ما اسم موسیقی‌دان های بزرگ تاریخمان را نمی دانیم چنان که شاعرانمان، با اینکه به شدت این دو به هم نزدیک بوده اند (به شدت یعنی بنای اوزان موسیقی بر اوزان اشعار است و این پدیده ی خیلی عجیبی است. چون در موسیقی کلاسیک اصلن این طور نیست). چرا؟ چون خیلی وجود نداشته اند! این آوازها و الحان زبان به زبان گشته اند تا به عصر امروز رسیده اند. تازه در یک قرن اخیر است که ثبت موسیقی ایران جدی شده و خنیاییان (موسیقی‌دانان) پیگیر قضیه هستند. به بافت موسیقی و ریتم و ملودی هایش می پردازند و یک چیزی ثبت می کنند و تولید می کنند.

اینکه می گویم زبان به زبان ثبت شده، یعنی آن سرودهایی که در عروسی و عزا و جشن خوانده می شده همانها شده موسیقی. آن آوازی که یک نفر می خوانده و جمعیت جوابش را می گفته اند شده موسیقی. آن آوازی که گروهی ماهیگیر یا کشاورز با هم می خوانده اند شده موسیقی. "شده موسیقی" عبارت گویایی نیست، جایش بگذارید "همان موسیقی است". این کسانی (آخوندهایی) که فکر می کنند موسیقی یک پدیده ی گمراه کننده و بیچاره گر است، حواسشان نیست که الحان تعزیه خوانها و روضه خوانها همان موسیقی است و موسیقی ما چیزی جز این آوازها نیست! (این هم نکته ی دوم عجائب موسیقی ماست. کاملن آوازی است و به همین خاطر کاملن مردمی است)

فلذا، وقتی فلان مداح برای نوحه خوانی، به جای مراجعه به موسیقی همین مردم (که بر زبان مداحان قدیمی تر جاریست) می رود سراغ فلان ترانه داخلی یا خارجی و روی ریتم آن اسکی می رود، "نمی فهمد!" که پس فردا (دو قرن بعد!) همین لحن ایشان تبدیل به موسیقی ایرانیان می شود، یک چیز به درد نخورِ بدون فکرِ بی ریشه.

نظرات 1 + ارسال نظر
مه:دی یکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت 14:32

در این باره من می خوام یه نکته جالب بگم. گوش فرا ده و متواضع باش :دی
آقا ما دیروز یه تد می دیدیم، یه آقایی می گفت که یه مسئله پیش اومد. یه کسی بود که خیلی توی گلف ماهر بود، ولی پاش مشکل داشت و نمی تونست مدت طولانی راه بره. بعد توی مسابقات گلف، این در خواست می کنه که برای جابه جایی از ماشین گلف استفاده کنه. ولی خب بقیه رقبا اجازه نمی دن. بعد این مسئله خیلی حکم دادن در موردش سخت می شه. چون یه عده می گفتن که کمک به معلولین کار خوبیه، یه عده می گفتن که جز بازی گلف نیست و باید پیاده بره.
این مسئله تا دادگاه عالی امریکا می ره بالا. اونجا تهش رای میاره که بهش ماشین بدن. 7 به 2 هیئت منصفه این رای رو میده.
اونی که به سودش حکم می کنه استدلالش اینه. من رفتم و تاریخچه گلف رو تماما مطالعه کردم. گلف عبارت است از فرستادن یک توپ به سوراخ با کمترین ضربات ممکن. و این راه رفتن جز اصلی نیست و عرضی است بر آن. لذا ماشین بدین بهش.
یعنی میگه برای حکم به یک مسئله، باید ماهیتش رو مورد مطالعه قرار داد و با توجه به اون حکم کرد.
باشد که فقیهان ما نیز چنین کنند.

تکبیر
فقط اینکه ماهیت پدیده ها از دسترس ما خارج اند، مگر این که خودمون وضع کرده باشیم (احتمالن)

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد