مشکل آخوندها

اصلیترین مشکل من با آخوندها اینه که جاى ما فکر می کنن. عوض اینکه فکر کردن رو پرورش بدن یا لااقل تو حرفهاشون بیطرفى رو رعایت کنن. جملاتشون پر از صفت یا ابهام یا عبارتیه که نظر خودشونه و ما اقلا باید مستقل از اونا برامون اثبات بشه ولى اونا فکر میکنن همین که براى اونا اثبات شده کافیه و کا باید ازشون قبول کنیم چون پاى منبرشون هستیم. به قول خودم، إنّ المنبر لایغنى من الحق شیئا. همه چیز از پیش تعیین شده است. همه ى جوابها هست و تو نباید با سوالت کلنجار برى.

ببینید فلسفه اینجورى نیست.یعنى تاریخ و حدیث و هر علمى اینجورى نیست. چون وقتى میخواى ازش سر در بیارى باید کله رو به کار بگیرى و فکر کنى. فلاسفه وقت ارائه ى شطحیاتشون حواسشون هست که برا طرف سوال ایجاد کنن یا به قدرى بکوبنش که دست از فهمش برداره و حرف اونا رو بشنوه و بهش بیاندیشه و حالا پذیرفتن یا نپذیرفتنش محل اعراب نیست خیلى.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد