ملازمت یا تلازم

اینکه ویژگی های اساسی انسان سرچشمه ای جز تکامل ندارند یک فرضیه ی علمی است. ابتنای این فرضیه ی علمی قطعا بر این است که حیات/ویژگی های موجودات زنده منشئی فراتر از ماده ندارد. این دیدگاه بلاشک یک دیدگاه فلسفی است.

در مقابل این دیدگاه (که می توان آن را بدون داوری ارزشی، الحادی یا مادی نامید) دیدگاهی دیگر (به نام الهی یا توحیدی، بی هیچ داوری ارزشی) است که ماده را دارای ماورایی می داند. و همین دیدگاه منجر می شود که فرضیه ی علمی دیگری(؟) حیات/ویژگی های موجودات زنده را (لااقل در برخی جنبه ها، که البته بایست اساسی باشند)  دارای سرچشمه ای غیر تکاملی یا ماورایی بداند. علامت سوال فوق برای این است که آیا واقعا چنین فرضیه ی علمی با چنان پایه ی فلسفی، قابل شکلگیری، آزمایش تجربی و بستر تکنولوژی شدن هست؟

در سالهای اخیر تکاپوهای علمی بسیاری در کاوش ساختار مغز  شکل گرفته اند. جدیدترین این پویشها به عنوان علوم شناختی زمینه های گوناگون فلسفی و علمی را به هم پیوند داده است. علوم شناختی در جست و جوی رابطه ی مغز brain (به عنوان بعد مادی موضوع این علم) و ذهن mind (به عنوان بعد معنوی این علم) است. این علم بنابر این تعریف موضوع، آوردگاه دیدگاه های فلسفی به حیات است.

علی ای حال، سوال نویسنده این است که یافتن ارتباط بین فعل و انفعلات فیزیکی، شیمیایی، الکتریکی، زیستی و ... مغز با فرآیندهای شناختی و مرتبط با ذهن، که هرگز دور از دسترس نیست و بسیاری ابعاد آن تا کنون کشف و هویدا شده، در وهله ی اول به معنای یک ملازمت است نه یک تلازم، همانطور که در بقیه ی موجودات دارای هوش (به هر نسبتی) همینطور است. اینکه هوشمندی، اراده، و ... سایر ویژگی های غیر مادی (یعنی غیرزیستی و غیرفیزیکی) زندگان (اگر آنها را  صرفا نامگذاری اتفاقاتی اجتماعی ندانیم) محصول فرآیندهای زیستی نورون هاست یا بالعکس یا حالتی سوم، سوالی دیگر در ساحتی دیگر است.

البته، وقتی که بیماری وسواس با یک نوروسرجری برطرف می شود، همه ی بنیانهای فلسفی بر خود می لرزند.

نظرات 1 + ارسال نظر
آسمانه سه‌شنبه 18 آبان 1395 ساعت 11:23

با همشیره ی گرامی در این موضوع حتمن صحبت کردید....نتیجه ش چی بوده؟
دوست دارم بدونم حتی اگر صرفن از بعد علوم دقیقه بهش نگاه شده باشه

نه صحبت نکردم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد