آخرین نق

قشنگ یادمه

وقتی اومدم دانشگاه با خودم گفتم دانشگاه دیگه مثه دبیرستان نیس. نمی ذارم مثه دبیرستان بشه، که بیاد و بره و هیچی به هیچی. نه کاری کرده باشم نه چیزی یاد گرفته باشم و همون موجود به درد نخوری بمونم که ازش بدم میاد و ...

نمی ذارم بهم بگن یه بعدی، نمی ذارم بهم بگن غیر اجتماعی، نمی ذارم بی هدف بگذره، نمی ذارم بی دستاورد بره

...

:)

هیچی، خنده رو لبم ماسیده

***

فک کنم اینا ناشی از خود کم بینیه، حتی اگه واقعی باشه

نظرات 1 + ارسال نظر
س. چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت 17:51

سلام کامنتم بی ارتباطه. ولی اسم وبلاگتون رو دیدم گفتم بد نیست اینجا بذارمش:
.
به مناسبت 24 آبان، سالروز عروج حضرت علامه آیت الله طباطبایی

بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک نخبة الفلاسفه آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب آن شده‌اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می‌دارند. درخواستی که از شما دارم برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الا دیگران ادعای ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم.
همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).
باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و
مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.
امضا 23/10/1355

پاسخ علامه طباطبائی به نامه ایشان:

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.
محمد حسین طباطبایی
***
اتفاقا چند روز پیش داشتم به همین نامه فکر می کردم...
علاوه بر این نامه و پاسخش، نامه ها و جوابهای دیگری بین این جوان و حضرت علامه مبادله شده: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4185/26394
سپاس از کامنتتون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد