خسته نباشیم

می گم حال می کنید هر شب یه یادداشت جدید می ذارما! فرکانس کاریم یه دیکید(!) از فرکانس نظرات شما جلوتره... نیش نیش نیش

***

دیشب فیلم خداحافظی طولانی رو دیدم که آقای موتمن ساخته دیدم تموم شد

خیلی دوسش داشتم! اکیدا توصیه می شود.

یکی از نکات برجسته ی فیلم اینه که طلعت از خانواده ای که پدر و دختر 10 سال از مادرشون که در اثر سکته ی مغزی فلج شده نگهداری می کنن، میاد همسر یحیی می شه که ماهرو رو نمیذاره توی کما بمونه. خیلی مهمه که کارگردان این پدر طلعت و یحیی را همسان معرفی می کنه.

***

در فیلم میلیونر زاغه نشین پسره وقتی کار می کنه آبدارچی یه شرکت نرم افزاری می شه. شرکت شیک و تروتمیز، همه جوونا با تیپ های روز، مرکز شهر

اما در فیلم آقای موتمن یارو کارگر کارخونه ی ریسندگیه. کارخونه تاریک، قیافه ها خسته، حاشیه ی شهر

اینجوریه که مردم چیزهای بزرگ می خوان، آهای هنرمندا! اصن ذهنامون مریضه، خودکم بینی داریم و خودمون رو لایق بزرگی و پیشرفت نمی دونیم

البته موضوع مهم دیگه در هنر اینه که اساسا اونچیزی که به عنوان هنر شناخته می شه توی جهان در قالب های فکری اسلام نگنجیدنی هستش. خدا وکیلی شما چه جوری می خوای عرفان رو توی یه فیلمنامه یا قاب تصویر یا یه قطعه موسیقی بگنجونی؟

***

می گفت بعد از حملات پاریس مردم پاریس رفتن بیمارستانها صف کشیدن خون بدن برا مجروحا

حالا اینجا فقط 2% از دریافت یارانه انصراف می دن

چرا همبستگی دو کشور اینقدر متفاوته؟

سوال بعدی هم که وجود داره به این لینک مربوطه:چیزنا

در پاسخ به نویسنده باید عرض کنم که کسی نگفت اینا حقشون بود، ولی دولت فرانسه البته در این حملات مقصره، و این چیزی نیس که بشه زد زیرش. همچنین همون طور که همه جا صحبتش شده، این اتفاق یک شب پاریس داستان هر لحظه ی یه عالمه کشوره مثل سوریه فلسطین لبنان بحرین یمن و ... گویا بعضیا برابرترن

***

بیت زیبا از حافظ : طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک      چو درد در تو نبیند که را دوا بکند (به جان عزیزش بی ربطه ها!)

نظرات 3 + ارسال نظر
نامور سه‌شنبه 26 آبان 1394 ساعت 18:48

آهان. ولی با این حال شاید کمتر فیلمی داشته باشیم به پای the shawshank redemption در عرفان مذهبی برسه. جالب ترین چیز راجع به این فیلمم اینه که با وجود هم چین موضوعی که ما مختص به خودمون و شرق و دین میدونیم، رنک یک فیلمای جهان غربه.
موفق باشید.

شاوشنک مگه عرفانیه؟!
به همچنین :)

لادن دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 11:25

فیلم ببینید، خوبه! خستگی رو رفع میکنه:)


همین

سلام

به شرطی که فیلمش فیلم باشه

سپاس :)

نامور دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 08:24

" یک تکه نان " مثلا مثال نقض پاراگراف ٤ نیست؟ (اولین مثالی که به ذهنم رسید، کلی دیگه هم هست) البته من شاید مفهوم حرف رو درست متوجه نشدم. که منظوراز عرفان در قالب موسیقی و فیلمنامه و اینا چیه. [چون اگه همین عرفانی که میگن باشه، بی شمار مثال براش وجود داره. هنر ایرانی اسلامی. از صفویه تا الان :)) از معماری و اینا بگیرید تا همین چیزایی که گفتین. خارجیام خوششون میاد خیلی وقتا اگه دغدغه ی جهانیه. توریست توی مسجد شیخ لطف الله در عامی ترین مثالش. یا دوتار قربان سلیمانی. ]

یک تکه نان رو ندیده ام.
متوجه ام چی می فرمایین. آش به این شوری هم که من می گم نیست البته.
ولی این مثالهایی که زدین خارج از ساختارهای موجود بودن. در واقع درون زا هستن اینا. و اتفاقا وقتایی می شه مفاهیم اصیل رو ارائه کرد که آدم به درون خودش توجه کنه تا به بیرونش، و زور نزنه حرفهای خودش رو توی قالبهایی که بقیه تدوین کردن بزنه.
مثلا یه چیزی مثه دغدغه ی جهانی این روزها برام خیلی بی معنی جلوه می کنه، خصوصا تو وادی هنر. یا سبکهای سینمایی یا نقاشی یا ... . دنبال کردن اینا برام خیلی وقتا بی معنیه
اینی که می گم عرفان منظورم اینه: ببینید عرفان از درونی ترین لایه ها و پایه ای ترین شاخصه های دینه. بنیانهای فکری غربی ها اما خیلی اجتماعی هستن. این چیزای اجتماعی رو راحت می شه تو سینما نشون داد یا اهدافی رو که اون بنیانها می گن، اما به نظرم اهداف دینی رو خیلی نمی شه منعکس کرد.
البته جامعه ی آماری مشاهدات من خیییییلی محدوده، یعنی احتمالا ناکارآمده.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد