امروز سبزی هایی که از شهرستان آورده بودیمو بردم سر کارآموزی که کنار ناهارمون بخوریم :)
خب خوردیم
همکارها هم خیلی حال کردن
البته بیشترش ریحون بود و چنتایی هم نعنا. یه دونه هم پیازچه بود که چون یه دونه بود هیشکی نخورد!! :((
یکی از همکارها برای توصیف علاقه اش به تن ماهی گفت: "قفلی" ! کلمه رو قبلا شنیده بودم اما خیلی قبلا! برای همین برام تازگی داشت و کلی انبساط خاطر بهم دست داد.
یه چیز جالب دیگه هم اینه که با یکی از همکارا شوخی می کنن که خواستگار (دوست پسر!) داره به نام غلام! وجه تسمیه ی این عزیز هم اینه که ایشون غلام حلقه به گوش خانم هستن. بنابراین فامیلیشون هم حلقه به گوش می باشد!