ما با روزگارمون از طریق معنا ها ارتباط میگیریم. معنا واسطه ایست بین دنیای بیرون و درون ما
هر چیزی که بیرون از ماست تجلی ایست از معناهایی که ما داریم. بعضی چیزها بیشتر و بعضی چیزها کمتر. در این میان بعضی چیزها جلوه های اصلی این معناها هستند.
اگر این جلوه ها خصوصن جلوه های اصلی کار نکنن چی میشه؟ اگر برای این معناها جلوه هایی پیدا نکنیم چی میشه؟
میزان این جلوه ها شاخصی است از اینکه چقدر معناها کارشونو انجام میدن.
معنا ثابت (تغییرناپذیر) هست یا سیال؟ اگر ثابته، باید جستوجو برای جلوه رو ادامه داد تا بالاخره جلوۀ خوبی پیدا شه و کار کنه. اگه سیاله، میشه معنا رو بازتعریف کرد. چگونگی بازتعریف رو البته نمیدونم. اما خب برای اینکه این سِیر درک و ارتباط درون و بیرون، متوقف نشه (اگر شخص نمیخواد که متوقف بشه)، توی ذهن من، همین دو راه کلی و شایدم بدیهیای هست که نوشتم. :)
احتمالن سیاله