دیشب با دوستان دبستان دیدمش. خب دیشب باهاش حال نکردم
ولی امروز متوجه شدم چه ایده ی خفنی داشته و حیف که خوب در نیومده بخاطر ضعف فیلمنامه.
موقعیت دراماتیکی که کارگردان/نویسنده میخواسته بسازه از پیوند زدن خاطرات نوستالژی، فراهم شدن موقعیتهایی در دل اضطراب و شرایط بد، رابطه ی دوسویه معلم شاگردی و البته شیرینی تصویربرداری و صحنه پردازی، و صد البته حرف اصلی فیلم که "حرف زدن" بود، واقعن حیف شد. کاش بهتر از پس درام بر اومده بودی آقای معادی :) مثل این توعیتریا نوشتم :)))