امرو میخوام یه مسیله ای رو بگم که ازش ناراحتم
بارها اتفاق افتاده که وقتی بحث به مسایل مالی رسیده مردم به من میگن پسر آقای دکتر و بچه پولدار و "ها تو پول نداری دیگه؟!" و از این دست حرفا که یعنی نه تنها دستت به دهنت می رسه، بلکه به جاهای بالاتری هم می رسه!!
چنتا نکته در این باره:
یکم اینکه بله من دستم به دهنم می رسه هیچوقت لنگ لباس و دفتر نبوده ام برای کلاسهای هنری رفتن و خرید مداد رنگی و ساز منتظر پول نموندم وقتایی که وسایل حمل و نقل عمومی سختم بوده آژانس سوار شدم و ... اما این به لطف کار شبانه روزی پدرم بوده، شبانه روزی یعنی اینکه به تعداد انگشتان یک دست مسافرت رفتیم پنجشنبه جمعه ها زیاد با هم نبودیم تا همین چندسال پیش مستاجر بودیم و اخرش هم با مصیبت خونه دار شدیم و ... بعد هم اصلا پول و ثروت چه سنجد پیش استغنای معرفت و به قول شاعرش عشق که محض مطایبه اینو آوردم
ثروتو فقط داشتم ولی رفاه نه یا چیزای دیگه. عموم شاید یکدهم پدرم درآمد داشته باشه اما با خونواده اش بیشتر هست و ...
نمیگم قدردان نیستم یا حتی اینکه خیلی ناراحت میشم این حرفو میشنوم، می گم که خیلی چیزای دیگه هست که در نظر نمیگیرن
(ضمن اینکه خیلی از اونایی که تیکه می اندازن رفاهشون با همون معیار ثروت از من کمتر نیست)
بعد هم اینکه مهم اینه ادم بتونه ارزش آفرینی کنه نه اینکه مثه من انگل اجتماع باشه! و اینکه بلد باشه درست خرج کنه
و اینا
احتمالا بعدا اینو حذف کنم، شایدم نه :)
خب دیگه خیلیا (اوّلیش خودم :دی) هرچی رو که نداشتن یا کم داشتن، بیشتر ممکنه به چشمشون بیاد در لحظه [که مثلاً من ندارم، خوش به حال فلانی که داره] چون مثلاً هزینهای که بابت اون نداشتن یا کم داشتن پرداختن، فرق میکنه دیگه؛ حالا این "هرچی" که اوّل گفتم، واسه یکی ثروته، واسه یکی رفاه، یکی تحصیل، و قس علی هذا.
درسته ها که تو حالت ماندگار، باید همهی عوامل رو با هم در نظر گرفت، ولی نمیدونم چقد قابلیت عمل شدن بهش یا همون عمل کردن رو داره. فکر کنم تمرین لازم داره، دقیق نمیدونم.
و البتّه یه جورایی خوشحالم که هنوز حذف نشده و خواندم
چقد کامنت طولانی شد :)))
خوبه، کامنت طولانی خوبه، خاصیت داره
آره قبول دارم که باید چیزای مختلفو کنار هم دید