فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست؟

برنامه ی جیوگی که بعد از 20:30 از کانال2 پخش می شود، یکشنبه ها مهمان دعوت می کند و گفت و گوی مجری و میهمان فوق العاده است. اکیدا توصیه می شود

خصوصا دو برنامه ی اخیرش را گیر بیاورید و ببینید. خوب چیزایی هستن: حبیب احمدزاده و سورنا ستاری

***

قطعه ای از محمد اصفهانی شنیدم به نام "بهانه ی تو". اون هم خوبه

***

اما اینبار اجازه می دهم اندوه ناپالاینده ام وجودم را تسخیر کند. عکسها، نوشته ها، اسامی، حرفها، حالتهای چهره و صدا، و الباقی چیزها

یادم می آورد که هیچ کار به درد بخوری نکرده ام

4 سال نئوجوانی رفت و عین اسب دویدم بدون اینکه به جهت دویدن فکر کنم. فقط تندتر و تندتر

از این شاخه به آن شاخه پریدن ها، دنبال علاقه های شخصی نرفتن و پی حرف مردم بودن، ژست به درد بخور بودن، قطع نکردن چرخه ی باطل و فرار کردن از واقعیت

همه اش اشتباهات تاکتیکی، استراتژیهای اشتباه، جوزدگیها، دهانبینیها، لجبازیها، بچه بازیها ... و شکستهای پی در پی

و هیچ کدامش هم مرا به خودم نیاورد تا کمی بیاندیشم که های! به کجا داری می روی

ماندن روسیاهی به زغال

نظرات 2 + ارسال نظر
لادن یکشنبه 22 آذر 1394 ساعت 07:10

منظور از نقطه هدف، اینکه که وقتی مطمئن شدی دیگه از زندگیت چی میخوای، مسیر و نقطه آغاز مشخص شد، اون وقت با تمام سرعت میفتی دنبالش.

از نقطه شروعش تا دریافت کاملش کلی راهه

نقطه آغاز؟ "چی می خوای"؟ مسیر؟

لادن چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 06:54

جیوگی رو چند باری دیدم، آره، مسائل خوبی درش مطرح میشه.


تعبیرهای خوبی به کار بردید، اندوه ناپالاینده ام، اشتباهات تاکتیکی، استراتژیهای اشتباه :)

نوجوانی، ویژگی هاش همینه، سرگردونی و دویدن این و طرف و آن طرف تا بلاخره به نقطه هدف رسیدن، اما توی جوانی دیگه باید نقطه شروع هدف رو پیدا کرد و با طمینان دنبالش دوید.

من که از گفت و گو های شب دوم جیوگی کاملا راضی ام

هدف؟ دویدن؟ اطمینان؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد