من، به لبخندی...

فنجان چای... تریاکِ حل شده... غروب
سر را فقط بکوب به دیوار هی بکوب
امکان ندارد از در ِ مستی گریختن
اینگونه از تحمّل هستی گریختن
فنجان چای، تریاک حل شده، غروب
سر را فقط بکوب به دیوار هی بکوب
سیگار پشت سیگار آتش بزن... بخند
اینها کفاف وزن زمان را نمی دهند
اصلاً ببین کجای جهان ایستاده ای
از دست داده ای، فقط از دست داده ای
با خود بلند حرف بزن سر تکان بده
هر روز بیشتر متفاوت نشان بده
این سرنوشت توست «کسی مثل هیچ کس»
اصلاً تو آمدی که بمیری... همین و بس

علی کریمی کلایه

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد